English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (7793 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
service رسیدگی به
serviced U رسیدگی به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
handler U رسیدگی کننده مربی
handlers U رسیدگی کننده مربی
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
revision U رسیدگی ثانوی
revisions U رسیدگی ثانوی
audit U رسیدگی
audit U ممیزی رسیدگی کردن
audit U رسیدگی کردن
audit U بازرسی رسیدگی
audited U رسیدگی
audited U ممیزی رسیدگی کردن
audited U رسیدگی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
auditing U رسیدگی
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
auditing U رسیدگی کردن
auditing U بازرسی رسیدگی
audits U رسیدگی
audits U ممیزی رسیدگی کردن
audits U رسیدگی کردن
audits U بازرسی رسیدگی
attention U رسیدگی
attentions U رسیدگی
verification U رسیدگی
investigative U مبنی بر رسیدگی
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
adjustment U رسیدگی
adjustments U رسیدگی
scope U دامنه رسیدگی
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked U سرزنش کردن رسیدگی کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks U سرزنش کردن رسیدگی کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
assistance U موافبت رسیدگی
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
enquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
enquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquire U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
auditor U مامور رسیدگی
auditors U مامور رسیدگی
inquisitorial U وابسته به رسیدگی
supervise U برنگری کردن رسیدگی کردن
supervised U برنگری کردن رسیدگی کردن
supervises U برنگری کردن رسیدگی کردن
supervising U برنگری کردن رسیدگی کردن
inquest U بازجویی رسیدگی
inquests U بازجویی رسیدگی
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
inquiries U رسیدگی
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry U رسیدگی
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
attend U رسیدگی کردن
attend U توجه یا رسیدگی کردن
attending U رسیدگی کردن
attending U توجه یا رسیدگی کردن
attends U رسیدگی کردن
attends U توجه یا رسیدگی کردن
consider U رسیدگی کردن
considers U رسیدگی کردن
tries U رسیدگی کردن
try U رسیدگی کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
investigate U رسیدگی کردن
investigated U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
investigating U رسیدگی کردن
examine U رسیدگی کردن
examine U با into رسیدگی کردن
examined U رسیدگی کردن
examined U با into رسیدگی کردن
examines U رسیدگی کردن
examines U با into رسیدگی کردن
examining U رسیدگی کردن
examining U با into رسیدگی کردن
probe U رسیدگی
probed U رسیدگی
probes U رسیدگی
puberty U رسیدگی
Other Matches
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
cassation U رسیدگی
conizance U حق رسیدگی
controlment U رسیدگی
matureness U رسیدگی
oyer U رسیدگی
ripeness U رسیدگی
investigations U رسیدگی
examination U رسیدگی
examinations U رسیدگی
consideration U رسیدگی
considerations U رسیدگی
handling U رسیدگی
investigation U رسیدگی
quests U تحقیق و رسیدگی
quest U تحقیق و رسیدگی
attention key U کلید رسیدگی
inspect U رسیدگی کردن
inspected U رسیدگی کردن
verifiable U قابل رسیدگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
attendances U رسیدگی تیمار
verify U رسیدگی کردن
examinations U رسیدگی معاینه
verified U رسیدگی کردن
verifies U رسیدگی کردن
examination U رسیدگی معاینه
verifying U رسیدگی کردن
attendance U رسیدگی تیمار
inspecting U رسیدگی کردن
go into U رسیدگی کردن
investigable U قابل رسیدگی
investigation in the supreme court U رسیدگی فرجامی
look into U رسیدگی کردن
to look in to U رسیدگی کردن
to see about U رسیدگی کردن
to see to U رسیدگی کردن
to llok U رسیدگی کردن
mellowness U نرمی رسیدگی
stock taking U رسیدگی به موجودی
storekeeping U رسیدگی به انبار
to go into U رسیدگی کردن
to do for U رسیدگی کردن به
trial on merits U رسیدگی ماهوی
deal with U رسیدگی کردن
inspects U رسیدگی کردن
scrutiny U رسیدگی مداقه
investigator U رسیدگی کننده
investigators U رسیدگی کننده
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
tendentious U رسیدگی کننده
audit trail U اثر رسیدگی
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
cassation U رسیدگی فرجامی
claims handling U رسیدگی به شکایات
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
the investigation of accounts U رسیدگی بحساب
tick off U نشان رسیدگی و مقابله
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
to take into consideration U مورد رسیدگی قراردادن
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
think over <idiom> U با دقت رسیدگی کردن
look into <idiom> U رسیدگی یا وارسی کردن
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
venues U محل رسیدگی به جرم
venue U محل رسیدگی به جرم
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
will not hear of <idiom> U رسیدگی ویا اجازه ندادن
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
inquisitional U وابسته به تحقیق یا رسیدگی تحقیقی
to w up a company U امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
expertism U تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
to go to U رسیدگی کردن انجام دادن
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
overseer of the poor U ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
verify U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifying U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
claims officer U افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
verifies U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verified U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
indagate U تجسس کردن رسیدگی کردن
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com